(لباس سیاه می پوشم، اما فاشیست نیستم!)
شاید ما زنان آزاده ایران هر از گاهی در مجلس ترحیمی یا میهمانی شبانه ای، لباس سیاه بسیار زیبایی بپوشیم، اما لباس سیاه ما هرگز پرچم و مظهر فاشیسم مذهبی و افکار متحجر قرون وسطایی و یادآور شکنجه و شلاق و اعدام و سنگسار حکومت اسلامی نخواهد بود!
لباس سیاه ما مظهر شبی است که هم میهنان مان در آن محصورند و پوست برهنه دست ها و شانه ها و سرشانه ها و ساقهای مان که از روزنه های لباس سیاه بیرون دویده اند و آبشار گیسوانمان که عریان و رها بر شانه هایمان روان است؛ یاد آور امید رهایی از تاریکی ها و پلیدی ها در آینده ای نه چندان دور می باشد. ما شاید هرازگاهی لباس زیبای سیاهی بپوشیم ولی هرگز فاشیست نیستیم و نخواهیم بود.
شاید ما زنان آزاده ایران هر از گاهی در مجلس ترحیمی یا میهمانی شبانه ای، لباس سیاه بسیار زیبایی بپوشیم، اما لباس سیاه ما هرگز پرچم و مظهر فاشیسم مذهبی و افکار متحجر قرون وسطایی و یادآور شکنجه و شلاق و اعدام و سنگسار حکومت اسلامی نخواهد بود!
لباس سیاه ما مظهر شبی است که هم میهنان مان در آن محصورند و پوست برهنه دست ها و شانه ها و سرشانه ها و ساقهای مان که از روزنه های لباس سیاه بیرون دویده اند و آبشار گیسوانمان که عریان و رها بر شانه هایمان روان است؛ یاد آور امید رهایی از تاریکی ها و پلیدی ها در آینده ای نه چندان دور می باشد. ما شاید هرازگاهی لباس زیبای سیاهی بپوشیم ولی هرگز فاشیست نیستیم و نخواهیم بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر