۱۳۹۱ خرداد ۲۲, دوشنبه

باید پاک باشى براى آسایش خاطر مردانى که پیش از تو پرده ها دریده اند

















" باید پاک باشى!

براى آسایش خاطر مردانى که پیش از تو پرده ها دریده اند !

چرایش را نمیدانى فقط میدانى قانون است، سنت است ، دین است

قانون و سنت را میدانى مردان ساخته اند

اما در خلوت مى اندیشى به مرد بودن خدا و گاهى فکر میکنى

شاید خدا را نیز مردان ساخته اند!

من زنم ...

با دست هایی که دیگر دلخوش به النگو هایی نیست

که زرق و برقش شخصیتم باشد

من زنم .... و به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تو

میدانی ؟ درد آور است من آزاد نباشم که تو به گناه نیفتی"
.
 
(نمی دانم شعر از کیه؟)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر