۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۰, چهارشنبه














((یک مادر کم سواد ولی آینده نگر از هزارتا پدر و مادر تحصیلکرده، پولدار، بی فکر، بهتره))

وقتی بچه بودم همسایه مادربزرگم ۸ تا بچه داشت، همه زیر لب بهشان متلک می گفتند که اینهمه بچه آورده اند نان شب ندارند بخورند بی فرهنگ های گداگشنه آینده این بچه های بدبخت چی می شه و ....سال ها گذشت همه آن بچه ها بزرگ شدند و با مدیریت مادرشان بااینکه سواد اندکی داشت درس خواندند و الان از معروفترین جراحان و دندانپزشکان و مهندسان جوان ایرانی هستند...
آخرین باری که به محله مادربزرگم سرزدم، آن همسایه هایی که همیشه پشت سرشان بد می گفتند، همه حسرت سعادت مادر و پدر آن خانواده را می خوردند که حالا در محله های بسیار گران قیمت سکونت داشتند، یادم به گفته مادر آن خانواده افتاد که یکبار به من گفت:((دخترم من خیلی سواد ندارم ولی یکی یکی این بچه ها را مسئول درس همدیگه کردم و مرتب سراغ درسها و تکلیف هایشان را
می گیرم...این ها باید درس بخوانند!...))
.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر