((ترانه تنهایی)) / آدریان ریچ
تنهایی من، تنهایی نخستین کسی که از خانه بیرون می زند
و هوای سرد شهر را تنفس می کند
تنهایی نخستین کسی که در خانه ای غرق خواب بیدار می شود
تنهایی من تنهایی کرجی یخ شکنی افتاده بر ساحل
زیر نور سرخ واپسین دم غروب
که خوب می داند چیست
که خوب می داند دیگر نه یخ است
نه گِل و نه نور زمستانی
تنها قطعه چوبی ست؛ هدیه ای در خور شعله های سوزان آتش.
از کتاب شعر زنان جهان /
برگردان: فریده حسن زاده
تنهایی من، تنهایی نخستین کسی که از خانه بیرون می زند
و هوای سرد شهر را تنفس می کند
تنهایی نخستین کسی که در خانه ای غرق خواب بیدار می شود
تنهایی من تنهایی کرجی یخ شکنی افتاده بر ساحل
زیر نور سرخ واپسین دم غروب
که خوب می داند چیست
که خوب می داند دیگر نه یخ است
نه گِل و نه نور زمستانی
تنها قطعه چوبی ست؛ هدیه ای در خور شعله های سوزان آتش.
از کتاب شعر زنان جهان /
برگردان: فریده حسن زاده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر