۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۰, چهارشنبه














کشتن وحشیانه عصماء دختر مروان در حال شیر دادن به طفل شیرخوارش به دستور محمد به خاطر سرودن يك شعر ٣ بيتي!؟

عصماء همسر یزید بن زید خطمی، که يك شعر ٣ بيتي بر ضد کشتارهای صدر اسلام گفت. روزی که محمد و مسلمانان در «بدر» هستند شعری میگوید بدین عبارت:

فباست بنی مالک والنبیت
و عوف و باست بنیالخزرج

أطعتم أتاوی من غیرکم
فلا من مراد و لامذ حج

ترجونه بعد قتل الرؤوس
کما یرتجی مرق المنضج

و محمد می گوید: کسی نیست داد مرا از دختر «مروان» بگیرد؟

به گوش عمیر بن عدی خطمی میرسد. میگوید: «خدایا، من در برابر تو نذر میکنم که اگر محمد را سالم به مدینه برگردانی من این زن را بکشم». چون محمد در بیست و پنجم رمضان به مدینه میآید عمیر بن عدی شبانه به خانهی آن زن میرود. چند تا از بچه های او در اطرافش به خواب رفته اند. یکی را به سینه چسبانده شیر میدهد. عمیر آن پسرک شیرخواره را از مادرش دور میکند آنگاه شمشیر خود را به سینهی عصماء میفشارد تا از پشت او بیرون میآید و او را قطعه قطعه می کند .
بعد به مدینه آمده و نماز صبح را با محمد می خواند.
محمد چون نماز خویش به پایان میبرد رو به عمیر گردانده میفرماید: «دختر مروان را کشتی»؟ میگوید: «آری، پدرم فدای تو باد».
آنگاه از ترس این که با کشتن آن زن کاری بیدستور پیامبر انجام داده باشد میپرسد: «ای رسولخدا، آیا بسبب این کار گناهی بر گردن من هست؟» محمد می گوید: «به خاطر آن زن حتی دو ماده بز شاخ به شاخ نمیشوند!»
آنگاه رو به اطرافیانش نهاده میافزاید: «اگر دوست داشتید به مردی بنگرید که خدا و پیامبرش را در پنهان یاری داده باشد به عمیر بن عدی بنگرید»!!!?.
المغازی 172/1.@
http://www.youtube.com/watch?v=TtvlYz0KNX4&feature=related

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر